Susa Web Tools
اهدای زندگی

رقص باران

مقاله ای که می خوانید به قلم نویسنده ی وبلاگ است و قسمتهایی از آن ترجمه فارسی یک مقاله

انگلیسی است.توجه کنید که نویسنده برای نگارش و ترجمه مطالب این

مقاله ساعتها وقت صرف کرده است پس استفاده از آن بدون ذکر منبع شرعا حرام است.

اهدای زندگی:

در ماه مارس 1994 من هدیه ای دریافت کردم از کسی که او را نمیشناختم و هرگز هم نخواهم شناخت.گرچه این هدیه برای کسی که آن را به من داد هزینه ای دربر نداشت اما برای من با ارزش ترین هدیه ای بود که دریافت کردم.آن هدیه تکه ای از حیات وی بود.

وقتی 24ساله بودم مفصل رانم دچار شکستگی شد.بعد از سه عمل جراحی ناموفق، پزشکان تشخیص دادند که باید به طور کلی مفصل ران دیگری برایم جایگزین کنند.من نزدیک به یک سال با کمک عصاهای زیر بغلم راه میرفتم اما اطمینان داشتم روزی می رسد که دوباره بتوانم روی پاهای خودم راه بروم.کمتر از یک سال بعد از عمل جراحی باز هم  با احساس دردی وحشتناک به عصاهای زیر بغلم تکیه دادم.شکستگی و فشار روی  قسمت های زیادی از استخوان ران پایم  بیشتر شده بود.در کمتر از یک سال من فقط برای مواقع ضروری راه میرفتم.سرانجام پزشکان تصمیم گرفتند راه حل تازه ای را امتحان کنند.در نهم مارس 1999 آنها استخوان دنده ی اهدا شده از یک جنازه را از نیمه شکافتند و به ران من پیوند زدند.کمتر از دوماه بعد من عصاهایم را کنار گذاشتم و برای اولین بار پس از پنج سال توانستم روی پاهایم راه بروم.در آن زمان من حقیقتا احساس کردم خوشبختم.یک عضو اهدا شده از یک بیمار که امکان حیاتش را از دست داده بود زندگی مرا نجات داد.

داستان بالا از زبان نخستین شخصی است که با دریافت عضو پیوندی زندگی مجدد یافت.اهدای عضو... تا به حال چه قدر به این واژه فکر کرده اید؟ اغلب اشخاص دوست ندارند راجع به مرگ صحبت کنند.اما بیایید قدری به آن فکر کنیم.مرگ بخشی از زندگی است.بسیاری از مردم هرگز راجع به اهدای عضو صحبت نمی کنند چون صحبت درباره آن به موضوع مرگ مربوط می شود.اما چطور است اگر ما پس از مرگ بتوانیم به افراد دیگر شانس دوباره ای برای زندگی بدهیم ؟

 نداشتن آگاهی کافی از فرآیند اهدای عضو و یا پایبند بودن به برخی عقاید مذهبی می توانند از جمله عواملی باشند که  برخی افراد را از دادن رضایت برای اهدای عضو عزیزانشان پس از مرگ باز میدارد.بسیاری از مردم از معنای دقیق واژه ی ((اهداکننده ی عضو))  یا ((داوطلب اهدای عضو)) آگاهی ندارند. ((اهدا کننده عضو)) کسی است که پس از مرگ اعضای بدنش به بیماران نیازمند عضو پیوند زده می شود و ((داوطلب اهدای عضو)) کسی است که در زمان حیات با اهدای اعضای قابل استفاده ی بدن خود پس از مرگ موافقت کرده است.اعضای قابل اهدا شامل قلب ،کلیه ،کبد ،ریه ،پانکراس ،رگ ها ،نسوجی شامل پوست ،اَستخوان و رباط ها هستند.

نکته اینجاست که فقط اعضای بدن افرادی که دچار مرگ مغزی شده اند قابل اهدا است و افرادی که درمواردی مانند تصادف از دنیا رفته اند تنها می توان از بافتها و قرنیه های آنها در شرایط خاص استفاده کرد.آزمایشات مختلفی بر روی افراد دچار مرگ مغزی انجام میشود تا پزشکان از وقوع مرگ مغزی کاملا اطمینان یابند.مرگ مغزی در پی نرسیدن خون به مغز و از کار افتادن آن اتفاق می افتد و در پی آن بیمار بدون دستگاه های تنفسی نمی تواند نفس بکشد. در این حالت مغز به هیچ وجه قابل احیا نیست.پس از این اتفاق پزشکان با خانواده بیمار صحبت کرده و تلاش می کنند رضایت آنها را برای اهدای عضو بیمار دچار مرگ مغزی بگیرند.در فرآیند اهدای عضو زمان یکی از فاکتور های بسیار مهم است.اهدای عضو باید در کمترین زمان ممکن انجام گیرد چون اعضا پس از مرگ تا مدت زمان کوتاهی قابلیت پیوند زدن را دارند.پس از موافقت خانواده بیمار اعضای قابل اهدا طی یک عمل جراحی از بدن وی جدا شده و به صورت بسته بندی شده درون یخ به بیمارستان های دیگر برای پیوند به بیماران نیازمند فرستاده می شوند.قبل از انجام پیوند واحد فراهم آوری اعضای پیوندی مشخصات عضو پیوندی را وارد سیستم کرده و لیست بیماران نیازمند را دریافت می کند.در برخی موارد ممکن است بیش از یک نفر نیازمند عضو پیوندی موردنظر باشند که در این صورت عضو پیوندی به بیماری که مدت زمان بیشتر یدر لیست انتظار بوده است پیوند زده می شود.

از سالها قبل واحد های فراهم آوری اعضای پیوندی در کشورهای مختلف اقدام به ثبت نام اشخاص داوطلب اهدای عضو کردند.در ایران نیز واحد فراهم آوری اعضای پیوندی بیمارستان دکتر مسیح دانشوری اقدام به ثبت نام اینترنتی از داوطلبان اهدای عضو و صدور کارت برای آنها کرده است.اما در طی این سالها تصورات غلطی درباره ی اهدای عضو درمیان بسیاری از مردم وجود دارد که آنها را از اقدام برای عضویت و دریافت کارت اهدای عضو بازمیدارد.یکی از این تصورات غلط این است که اهدای عضو در سن خاصی امکان پذیر است.اما باید به این نکته اشاره کرد که در فرآیند اهدای عضو هیچ محدودیت سنی وجود ندارد و ممکن است عضو یک کودک دچار مرگ مغزی به یک فرد بزرگسال پیوند زده شود یا بالعکس آن اتفاق افتد.عامل بازدارنده ی دیگر درمیان مردم این است که آنها تصور می کنند از سلامت کافی برای اهدای عضو برخوردار نیستند.درباره ی این موضوع باید گفت که هنگامی که مرگ مغزی رخ میدهد سابقه پزشکی فرد به طور کامل چک می شود تا از سلامت اعضای وی اطمینان حاصل شود.طبق اعلام واحد فراهم آوری اعضای پیوندی آمریکا به جز ایدز،تعداد محدودی از بیماریها هستند که فرد را از اهدای عضو باز می دارند مانند دیابت.

از سپتامبر 1999 نام بیش از 65 هزارنفر در لیست انتظار دریافت عضو پیوندی ثبت شده است و فقط تعداد کمی از این افراد آنقدر زنده می مانند تا عضوی برای پیوند به آنها یافته شود.طبق اعلام مرکز فراهم آوری اعضای پیوندی آمریکا سالانه بین 10000 تا 12000 تن در دنیا فوت می کنند که از نظر پزشکی وضعیت مساعدی برای اهدای عضو دارند اما فقط اعضای 5200 تن از آنها پیوند داده می شود.درحالیکه به طور میانگین روزانه نام دوازده نفر از لیست انتظار خط می خورد بدین معنا که حیاتشان قبل از اینکه عضو پیوندی مورد نیازشان پیدا شود به پایان می رسد.

برای لحظه ای تصور کنید دربین اسامی دوازده نفری که قرار است فردا دیگر در لیست انتظار نباشند نام یکی از عزیزانتان باشد. قطعاٌ همان لحظه دعا می کنید عضو مورد نیاز او توسط یک فرد دچار مرگ مغزی که مشخصات مشابهی دارد اهدا شود! ما امروز شایستگی چنین کمکی را به اشخاص نیازمند نداریم،فردا هم نخواهیم داشت.اما شاید روزی برسد که... هرچند که این موضوع غم انگیز است اما شاید روزی برسد که جسم ما بتواند به شخص یا اشخاصی زندگی ببخشد.

اگر پس از خواندن این مقاله مایل به دریافت کارت اهدای عضو بودید می توانید از طریق سایت اهدا اقدام کنید و فراموش نکنید که این موضوع را با خانواده ی خود درمیان بگذارید.زیرا رضایت خانواده و اقوام درجه یک ضروری است و شاید با این کار آنها هم تشویق به دریافت کارت اهدا شوند.

......................................................................................................................................................

نام مقاله برگرفته از کتاب بهترین هدیه نوشته جفری پروتس.


هوالرحیم

...آنقدر منتظر بمان و به آسمان نگاه کن

تا بالاخره خداوند از آنجا رد بشود؛

آن وقت صدایش کن؛

به نام صدایش کن؛

او حتماً برمی گردد و به تو نگاه می کند و از تو میپرسد که چه می خواهی؟؟!

خدا هیچ چیز خوبی را از تو دریغ نمی کند.

نوشته شده در برچسب:عکس,عکس زیبا,خدا,تصویر,عکس جدید,صدا,انتظار,ماه,کودک,,ساعت 11:17 توسط DELARAM.H.M| |


مامورا ریختن تو ساختمون ال ان بی ماهواره ها رو جمع کردن! اینا که داشتن از آسانسور میومدن بیرون نصاب داشت میرفت تو آسانسور ، کلا یه ربع ماهواره نداشتیم 

احتمالا خود نصاب مامور خبر کرده بوده :))   

***************************

دور دیش سیمان ریخته بودم... ماموره نمی تونست بکنتش... به من میگفت چرا سیمان ریختی؟؟... گفتم باد نبردش... گفت گچ بریزی هم کافیه...!!! خودمم گچ ریختم 6ماهه تکون نخورده  

 

****************************  

دوستم یه سال رفت نمایشگاه کتاب عاشق یکی شد اومد بهش شماره بده تو جمعیت گم شد. حالا هر سال میره نمایشگاه بلکه پیداش کنه! عشق واقعیه داریم؟  

***********************  

داداشم میگه یه گروهبان نگهبان تو پادگانش با )بی ام و ایکس ۳( میاد پادگان، ازش میپرسه آخه تو چرا اومدی سربازی ؟ میگه بابام برام بی ام و ، خرید به شرط اینکه بیام سربازی مرد شم
احیانا باباش نمیخواد منو مرد کنه؟
 

*********************

نميدونم چرا تيمهاى ايرانى هرچقدر ميبازن هيچ وقت هيچ چيز از ارزشاشون كم نميشه (جواد خیابانی) ا  

********************

تو خیابون دو نفر داشتن دعوا میکردن مردم دورشون جمع شدن اون دو نفری که داشتن دعوا میکردن رفتن ، مردم 10 دقیقه اونجا وایسادن به امید اینکه دوباره برگردن دعوا کنن. مردم بیکاره داریم؟  

**********************  

با ماشین اومدم طبقه اول پارکینگ، دیدم همسایمون داره آش نذری درست میکنه، میگم سلام آقای ...٬ چپ چپ نگاه میکنه میگه : هنوز درست نشده، حاضر شد زنگتون رو میزنم ! ا

مگه من نذری خواستم آخه؟؟؟؟
بعضی از کسایی که نذری میپزن همچین میرن تو حس که انگار ملت نونخورشونن
 

********************

با بدبختی زیاد تو گرما بری بالا کولر سرویس کنی بعد که اومدی پایین ببینی کولر واحد پایینی رو سرویس کردی

 

*********************  

خدا پدر «هاکوپیان» و «سوواری» و «ایرانسل» و «مبل اکسیر» و... رو بیامرزه که هر از گاهی یه اسمس بهم میدن تا صدای زنگ اس ام اس موبایلم یادم نره

 

فقط ایرانسله که همیشه بهت اس ام اس میده و هیچ وقت قهر نمیکنه

********************

دختر عمه ام رو تو خیابون با یه پسره دیدم هول شده میگه داداشمه  

************************  

یه زمانی همه چی بو داشت. بوی عید، بوی امتحان ثلث سوم، بوی اول مهر، بوی ماه رمضون، بوی عصر تابستون. ولی چندوقته همه چی بی بو و خاصیت شده  

الان فقط حرفا بوداره. فقط از آدما بوی نامردی میاد. دلم برای بوهای قدیم تنگ شده 

 

رفتم نمایشگاه کتاب
شلوغ ترین صف، غرفه راه های جلوگیری از بارداری بود..!!
ا
بعدشم آموزش آشپزی
 

***********************  

دختر دانشجوی بدبخت سوار ماشین مسافر کش شده بردنش تو بیابون چند نفری بهش تجاوز کردن، حالا خبرنگار داره با مامور نیرو انتظامی مصاحبه می‌کنه، میگه به نظر شما چیکار کنیم که دیگه شاهد اینجور حوادث نباشیم؟ مامور میگه دنشجوهای دختر سعی‌ کنن مسیر رفت و آمدشون رو طوری انتخاب کنن که با بیابون فاصله داشته باشه !!! ا

***************************

از آزادی سوار تاکسی شدم تا صادقیه میگم چقدر شد میگه 400تومن میگم همش دو قدم راهه 400تومن!! میگه اینطوری قدم برداری شلوارت پاره میشه  

 

************************

 

يکى از دوستام بينيشو عمل کرده، ابروهاشو تتو کرده، گونه گذاشته، مژه مصنوعى گذاشته، لنز گزاشته، تو موهاش موى مصنوعى گذاشته و... ا
اونوقت يه دختر ساده طفلى از جلومون رد شده، دوستم برگشته به من ميگه: دختررو ديدى چه ايکبيرى بود؟!!! ا
چند لحظه فقط نگاش کردم خودش فهميد منظورمو... اينم شد طرز فکر آخه؟
 

************************

تو اتوبوس نشستم با راننده گرم گرفتم ازم پرسيد چي خوندي؟ گفتم: كامپيوترگفت ميتوني يه سي دي آهنگهاي باحال واسم بزني؟

 

نوشته شده در برچسب:کوچه,شهر,در,مامور,ماهواره,دختر,دخترعمه,بو,همه چی,عید,امتحان,مهر,,ساعت 13:28 توسط DELARAM.H.M| |

Design By : Night Melody